سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :75
بازدید دیروز :12
کل بازدید :173904
تعداد کل یاداشته ها : 180
103/9/7
8:59 ص
موسیقی

یه کشاورز فقیر ساکن در جار محله میانرود

صبح ها ساعت 5 بیدار می شد 5 کیلومتر راه می رفت تا سر زمینش در شیرود

اگه زمینش کار نداشت روی زمین بقیه کار می کرد.

عصر ها بر می گشت خونه ، یک حمام داغ

کت و شلوار مشکیش رو می پوشید با یک پیراهن سفید ، دکمه ها بسته تا یقه

 

چونکه هیچ وقت پول آسفالت محله رو نداد ، عذاب وجدان داشت که از وسط آسفالت راه بره ،واسه همین تا اونجایی که امکان داشت از کناره راه می رفت.

 

پیاده می رفت تا قهوه خونه واسه گپ و چای

اگه هم کسی بهش سیگار تعارف میزد که دیگه عالی بود

 

قبل ازغروب برمیگشت خونه

چهار شنبه ها ، چهارشنبه بازار و سپردن دستمزد یک هفته به بانک

 

وقتی که مرد حسرتش توی دلم موند

حسرت چشمان نجیبش ، حسرت سیگار کشیدن مفتیش

حسرت آسودگی دم غروبش ، حسرت زندگیش


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ پسرک خانه ای داشت بروی خر پشته